نامردی شبانه

امشب تو خونه نشسته بودیم که ناگهان صدای جیغو هوار از تو کوچه اومد با عجله همه از خونه پریدیم بیرون. دو تا دختر دانشجو در خونه ما ایستاده بودند ظاهرا یه پسره از تاریکی و خلوت بودن کوچه استفاده کرده بود و دستی به یکی از اونها رسونده بود و بعدش هم زده بود به چاک.
دختره که یه مدت از ترس نمی تونست حرف بزنه یه مدت ایستاد تا حالش جا اومد. راستش از پسر بودن خودم خجالت کشیدم. آخه یکی نیست به این پسره احمق بگه بدبخت تو که تو این چند ثانیه که نمی تونی کاری بکنی. اگه دختره محلت نذاشت تو هم راهتو بگیر و برو. دختر اگه طالبت باشه تو بدترین شرایط هم دنبالت می اد. دیگه این اوج نامردی هست که اینجوری مردم آزاری کنی. بدجوری دلم به حال دختره سوخت. توی شهر غربت، دوری خانواده و کلی بدبختی دیگه؛ آدم اینجوری هم اذیت بشه.

یادم رفت بهش بگم یه تیغ موکت بری بخره و هرکس بهش نزدیک شد بکشه به صورتش. فکر کنم این بهترین راه برای دور کردن مزاحمها باشه.
Template Designed by Douglas Bowman - Updated to New Blogger by: Blogger Team
Modified for 3-Column Layout by Hoctro, a little change by PThemes