امروز تعميرات داشتيم، البته زير نظر آ‌قاي پدر ! . مورد تعميري شير آب خونه بود كه چكه مي كرد. همينكه دستم به آچار رفت پدرم بالاي سرم بودند و مانند هميشه جمله معروف " آخرش تو ياد نگرفتي پيچ از چپ باز مي شه يا از راست " را تكرار فرمودند. آخه من وقتي مي خوام پيچها رو باز كنم يه امتحاني مي كنم هر طرف كه شل شد مي رم واسه باز كردن. و پدرم هم از اين مسئله شاكي هست .

اما امروز نمي دونم جي شد كه مثل بچه آدم از طرف درست داشتم پيچ را شل مي كردم. اما پدر كه بنا به سابقه قبلي من مطمئن بود كه دارم اشتباه مي كنم گفت " چپول از اون طرف . حيف اون مدرك مهندسي ..." طوري اين حرفو زد كه خودم هم شك كردم نكنه دارم پيچ رو مي بندم ! براي همين دوباره شروع كردم به سفت كردن پيچ.

نمي دونم چقدر شما به اين معضلات برخورد كرديد. اونا كار ما رو قبول ندارند و مدام از طرف ديگه گله و شكايت مي كنند ما كمك دستشون نيستيم. وقتي هم كه آدم خر ميشه و مي اد يه كاري انجام بده ، اينقده بكن نكن مي كنند كه بايد همونجا آچار رو بزني توي سرت و خودت رو خلاص كني . بري پي كارت ..
Template Designed by Douglas Bowman - Updated to New Blogger by: Blogger Team
Modified for 3-Column Layout by Hoctro, a little change by PThemes