اينهمه آشفته حالي، اينهمه نازك خيالي
اي به دوش افكنده گيسو؛ از تو دارم، از تو دارم
من خود آتشي كه مرا داده رنگ طلا؛ مي شناسم
من خود شيوه نگه، چشم مست تورا؛ مي شناسم
ديگر اي برگشته مژگان؛ از نگاهم رو نگردان
دين من دنياي من؛ از عشق جاويدان تو رونق گرفته
سوز من، سوداي من از نور بي پايان تو رونق گرفته
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
0 comments:
» نظر شما؟