يه قرار چت داشتم. وقتي رسيدم دوستم مهمون داشت و تا به خودم اومدم تبديل شد به گفتمان من تنها با چند نفر.
آدمهاي كه نمي شناختم در يك آن تبديل شدند به بهترين دوستاي من.
مدت يك ساعتي كه با هم حرف مي زديم من اصلا نفهميدم چطوري گذشت.
آخر سر هم فهميدم آقايي كه مرتب آرش صدا مي زدم اسمشون شهاب بوده.
كه البته فكر كنم حامد همون شهاب بودكه من فكر مي كردم آرش است.!!
بهر حال تقصير خودشون بود از بس شلوغ كرده بودند و دايم مي خنديدند . ريسه مي رفتند؛ نمي شد فهميد كي به كي هست؟
آخر سر هم وقتي خداحافظي كردم تازه يادم اومد اصلا كارم رو به دوستم نگفتم.
Template Designed by Douglas Bowman - Updated to New Blogger by: Blogger Team
Modified for 3-Column Layout by Hoctro, a little change by PThemes