با لهجه يزدي بخونيد
امرو صب همين كه پا هشتم از خونه بيرون . دلم يتري شد. پيش خودم گفتم هد ايراسكي برم.
نرسيده بودم سر كوچه يهو صداي تترقي بلند شد. يتا ماشين از اوراسكي گومبسي زد عقب يتا خاوري.
حالا اين دوتا گل هم زدن؛ هزارتا آدم بيكار ريختن دورشون. برا چي چي؟ معلومه فضولي.
اين بگه خاوري مقصره. اون بگه ماشيني. اين تعريف كنه كه چه جوري زدند گل هم، .............
آخه به شما چه؟ مگه مفتش راهنمايي هستد، اه اه كار و زندگي ندارد؟
سر كوچه واسيدم سوار تاكسي بشم. بچا هم منتظر سرويس مدرسه بودند. سر كول هم بالا مي رفتند.
تو سرويس هم كه سوار شده بودند مث سگ و گربه گل هم ميپريدند. بيچاره ناظم و معلمشون! خدا وكيلي.
سوار تاكسي كه شدم زد به كلم كلاس بذارم. رفتم رو آنتن تهروني " خسته نباشيد آقاي راننده‌"
راننده هم به خيال اينكه ما دانشجو و بچه تهرون .... اونم رفت تو كار لهجه از هوا و خرابي ماشين شروع كرد
تا رسيد به سياست و امريكا و آخرش هم ثابت كرد ما از افغونا عقب افتاده تر هسم.! ( قضيه برهان خلف كه يادتون هه)
آخرش هم وقتي كرايه را حساب كرد كمكي كمتر گرفت. منهم خندكي براش كردم و گفتم دست مريزا. خير پيش.
چشاش گرد شد. گف بچه يزدي؟ گفتم نا و سريع زدم به چاك.
از فردا همه جا لهجه تهروني ميگيرم.
گر چه من تهرون كه مرم. يزدي خالص.
"‌ خانم مترو هد كدوراسكي مرن؟" چي فرموديد؟
Template Designed by Douglas Bowman - Updated to New Blogger by: Blogger Team
Modified for 3-Column Layout by Hoctro, a little change by PThemes